About Author:
Arthur Krystal (born December 12, 1947 in Stockholm, Sweden) is an American essayist, editor, and screenwriter living in New York City.
پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن
ما موافق نیستیم. از سوالات کوچک سلیقه ای گرفته تا سوالات بزرگ در مورد ماهیت وجود ، بحث های فکری بیشتر وقت ما را می گیرند. در کتاب فقط روزهایی که می نویسم ، منتقد ادبی محترم آرتور کریستال آنچه را که بیشتر مفسران نادیده می گیرند ، بررسی می کند: نقش خلق و خوی و سلیقه در شکل گیری عقاید زیبایی شناختی و عقیدتی. کریستال در مقاله های تحریک آمیز درباره خواندن و نوشتن ، در مورد رابطه بین زندگی و ادبیات ، دانش و یقین ، درباره خدا و مرگ و عدم تمایل تدریجی خود برای حضور در صحنه ادبیات می نویسد و نشان می دهد که نقطه نظرات مخالف بیشتر مبتنی بر تعصبات فطری است تا از فکر یا تحلیل .
کریستال که به هیچ نظریه و برنامه ی سیاسی نگاه نمی اندازد ، مظنونان معمول در جنگهای فرهنگی را از نقطه نظری مستقل و البته بی طرفانه بازجویی می کند. مقاله های او که به شکل واضحی شخصی و بی پرده و بی پروایانه نوشته شده اند، سوالات مهمی را مطرح می کند. چه چیزی باعث می شود فرهنگ یک چیز باشد و نه دیگری؟ چه چیزی باعث ایجاد ارزشهای زیبایی شناختی می شود؟ چه چیزی ما را به سمت مقایسه سوق می دهد؟ و چگونه تعصب بر یک نوع از شواهد بر خلاف دیگری به شکل و محتوای استدلال فکری ما کمک می کند؟
از آرتور کریستال فقط یک عکس در اینترنت هست. در صفحۀ پروفایلش در وبسایت مجلۀ نقد کتاب لسآنجلس. متن کنار عکس میگوید «آرتور کریستال برای نیویورکر، هارپر، امریکن اسکولار، ضمیمۀ ادبی تایمز، نقد کتابِ نیویورکتایمز و نشریات دیگر نوشته است. او نویسندۀ کتابهای فلان و فلان و فلان است [طبعاً اسم کتابها آمده]. او ساکن نیویورک است.» صفحۀ ویکیپدیای او چیزی به زندگیِ شخصیاش اضافه نمیکند جز این که «در جنگ جهانی دوم آلمانیها پدربزرگ…
درباره نویسنده:
از آرتور کریستال فقط یک عکس در اینترنت هست. در صفحۀ پروفایلش در وبسایت مجلۀ نقد کتاب لسآنجلس. متن کنار عکس میگوید «آرتور کریستال برای نیویورکر، هارپر، امریکن اسکولار، ضمیمۀ ادبی تایمز، نقد کتابِ نیویورکتایمز و نشریات دیگر نوشته است. او نویسندۀ کتابهای فلان و فلان و فلان است [طبعاً اسم کتابها آمده]. او ساکن نیویورک است.» صفحۀ ویکیپدیای او چیزی به زندگیِ شخصیاش اضافه نمیکند جز این که «در جنگ جهانی دوم آلمانیها پدربزرگ و مادربزرگ کریستال را کشتهاند». حتی سال تولد هم ندارد.
آرتور کریستال را لابهلای مقالههایش بهتر میشود پیدا کرد. مقالههایی که بیشترشان دربارۀ ادبیاتاند اما ماهرانه از میان جزئیات شخصی میگذرند. خنثی و همهجانبه و بیطرف به نظر میآیند – از نگاه دانای کلی که از بالا و اطراف به سوژه نگاه میکند – اما ردِ چشمی که دارد نگاه میکند در تصویر معلوم است؛ گاهی کم و گاهی زیاد و زیادها آنهاییاند که عملاً با زندگینگاره شانهبهشانه میشوند، مثل متنهایی که دربارۀ تنبلی یا کتابنخواندن نوشته. به لطف این جستارها میدانیم که آرتور کریستال در یکی از دانشگاههای درجه یک آمریکا درس خوانده، مدتی کارهای بدنی مختلف را تجربه کرده، مدتها آرزوی رمان نوشتن داشته، شغل اصلیاش نوشتن نقد و معرفی کتاب است و بنابراین زیاد کتاب خوانده، خیلی زیاد، از همه نوع و رده و طبقه. میدانیم هیچوقت رماننویس نشده و الان باید هفتاد و چند ساله باشد و پیرتر از عکس کنار پروفایل.