This book is an invitation to a dream school with a rowdy faculty that includes twelve of the greatest philosophers from the ancient world, sharing their lessons on happiness, resilience, and much more. Lively and inspiring, this is philosophy for the street, for the workplace, for the battlefield, for love, for life.
About Author:
Jules Evans writes for publications includingThe Wall Street Journal andThe Times of London, gives popular talks on practical philosophy, and runs the Well-Being Project at Queen Mary, University of London. He lives in London.
“فلسفه برای زندگی” و دیگر موقعیت های حساس” اثری است از “جولز اونز” که هم از سبکی جذاب و آسان برای نوشتن بهره برده و هم از محتوای جدی و عمیقی برخوردار است. “جولز اونز” در”فلسفه برای زندگی” طیف گسترده ای از بینش های ماندگار فیلسوفان باستان غربی را فراهم کرده است که طبق آن ها، ما انسان های معاصر بتوانیم زندگی بهتر و عاقلانه تری را در برنامه خود بگنجانیم. برخی از ایده های مطرح شده به شرح زیر است (در بیشتر موارد ، از یک فصل جداگانه برای توضیح مفهوم بهره برده است):
-از اپیکتتوس، اهمیت تمایز بین آنچه که در زندگی تحت کنترل ما هست و نیست.
– از رواقیون، اهمیت آموزش و نظم جسمی و روحی.
– از اپیکور ، اهمیت صرفه جویی در لحظه ، و ساده سازی خواسته ها و نیازهای فرد.
– از هراکلیتوس ، ایده “تأمل کیهانی” ، دیدن تصویر بزرگ ، نگاه طولانی به چیزها.
– از فیثاغورس ، ارزش شعارها ، قواعد و کاربرد آنها به عنوان نوعی “جعبه کمک های اولیه روانشناختی”.
– از شک گرایان ، مهارت پرورش یک تردید سالم ، و پرهیز از جزم اندیشی ، قهرمان پرستی و واکنش بیش از حد.
– از دیوژن ، تحمل و تکریم هرج و مرج خلاقانه.
– از افلاطون ، حماقت نقشه های اتوپیایی.
– از پلوتارک ، پرورش الگوهای قهرمانانه (انعطاف پذیر).
– از ارسطو ، پرورش شخصیت از طریق اعمال فضیلت ؛ تعریف زندگی خوب و هنر شکوفایی.
– از سقراط و دیگران ، شجاعت و تکریم رسیدن پایان زندگی.
نویسنده سفر و تحقیقات قابل توجهی برای جستجو در بسیاری از نقاط جهان و در وب انجام داده است که در آن افراد “معمولی” به طور فعال در مورد ایده های فلسفی بحث می کنند و تلاش می کنند این مفاهیم را در جهت بهبود خود و جامعه به کار گیرند
قسمت هایی از کتاب: اپیکتتوس استدلال می کند بسیاری از رنج ها از این ناشی می شوند که دو اشتباه می کنیم: اول، سعی می کنیم کنترل حاکمیت مطلق خود را روی چیزی در محدودهٔ ۲ نشان دهیم؛ چیزی که در اختیار و کنترل مان نیست. سپس، زمانی که در کنترلش شکست می خوریم، احساس بیچارگی، بی اختیاری، عصبانیت، گناه، اضطراب، یا افسردگی می کنیم. دوم، مسئولیت محدودهٔ ۱، یعنی افکار و باورهای مان را که در کنترل مان هستند، برعهده نمی گیریم؛ درعوض، دنیای بیرون، والدین مان، دوستان مان، شریک زندگی مان، اقتصاد، محیط، یا سیستم طبقاتی را مسئول باورهای مان می دانیم و سپس دوباره کارمان به احساس ناراحتی، بیچارگی، فریفتگی، بی اختیاری و ناتوانی در برابر شرایط بیرونی می کشد. بسیاری از بیماری های روانی و اختلالات هیجانی از این دو اشتباه سرچشمه می گیرند. این موضوع حتی دربارهٔ بیماری های روان پریشانه صادق است؛ بیماری هایی که اغلب به دلیل ناتوانی از برقراری حدود مناسب برای خود و درک این که چه چیزی در کنترل تان است و چه چیزی نیست آشکار می شود. برای مثال، بیماران دچار اسکیزوفرنی۱۱۵ اغلب خیالات بدگمانانه ای دارند دربارهٔ این که ذهن شان را نیروهای بیرونی، مانند اف بی آی۱۱۶، مافیا، بیگانگان فضایی، شیاطین و از این دست، کنترل می کند. ازسویی، آن ها از این که این نیروها به افکارشان هجوم می برند یا آن را در مالکیت خود می گیرند در هراس اند و برای افکارشان و صداهایی که می شنوند، قدرت مطلق قائل اند. ازسوی دیگر، همچنین آن ها ممکن است خیالات بلندپروازانه و منجیانه ای داشته باشند و خود را قادر به نجات دنیا از راه افکارشان بدانند. نوسان آن ها از قربانی بدگمان به خودبزرگ بینی منجیانه از این برمی آید که از تمایز واقع بینانه میان چیزی که در کنترل شان است و چیزی که نیست ناتوان اند
درباره نویسنده:
جولز ایوانز برای نشریاتی از جمله وال استریت ژورنال و تایمز لندن می نویسد، سخنرانی های مردمی در مورد فلسفه عملی ارائه می دهد و پروژه رفاه را در کوئین مری، دانشگاه لندن اجرا می کند. او در لندن زندگی می کند.