گرفتار هیچ فکر و خیالی نبودم. سبک بالی پرنده های دریایی را داشتم. داشتند آن دورها پرواز می کردند. ممنون زمین بودم. ممنون دریا. ممنون آسمان. ممنون خودم که تکه ای از آنها بودم. به طور مبهمی حس کردم آزادی باید همین باشد. پس تا آن روز فقط طوطی وار....

روز خرگوش رمان صد و بیست صفحه ای بلقیس سلیمانی حال و هوایی متفاوت از آن چه پیش تر خوانندگان او با آن روبه رو شده اند را پیش رو می گذارد. در بخشی از این رمان می خوانیم: «از خیابان فروردین وارد میدان انقلاب می شوم، میدان مثل همیشه....

فریدون، خیس و خونین، روی کاناپه‌ی زردرنگ عریض و طویل، روی تکه‌های ریز و درشت کریستال‌های گران‌قیمت، روی پسته و نقل‌های بهارنارنج و شیرینی‌نخودچی‌های عید، پخش شده بود. ماهی قرمز عید روی تراشه‌های کریستال خیس و خونی تکان می‌خورد. خواننده‌ی دوبی‌نشین شش‌وهشت می‌خواند. دریا و ساحل دویدند سمت آسانسور....

همين‌جاست که بايد مثل يک سرباز کارکشته شليک کنی ولی نه شليک تير که شليک خنده. بايـد بتوانی بخندی. خنـده‌ی بلند آدم بی‌غل‌وغش. بـايد آن‌قدر خوش‌دلانه بخندی که به‌راحتی او را هم به خنده بياوری. بـايد به خودتان نگاه کنيد و بخنديد با صدای بلند. درسـت در اين لحظه است....

ترلان سرش را تكان می‌دهد. به همین سادگی كلمات محكم و آشنای زندگی‌اش بی‌مصرف شده بودند. به درد نوشتن انشای سوزناك می‌خورند ولی به كار توضیح زندگی جدیدش نمی‌آمدند. زندگی‌اش عوض شده بود و كلماتش نه. كلمات عاریه‌ی جدیدی را در اختیارش گذاشته بودند اما آن‌ها مثل مورچه‌های سیاه از....

کتاب عادت می کنیم، رمانی نوشته ی زویا پیرزاد است که اولین بار در سال 2004 به چاپ رسید. در این رمان خواندنی، با سه شخصیت زن از سه نسل مختلف آشنا می شویم: مادربزرگی به نام ماه منیر، مادری به نام آرزو و دختری به نام آیه. تمرکز اصلی....

دختری 18 ساله به نام متین که در سال آخر دبیرستانش رد شده است، ناخوش از خشم پدرش و ازدواج اجباری که برایش در نظر گرفته، پیش دلدارش، فرشاد، می رود بلکه راهی برای خلاصی از ترسش پیدا کند. اما برخلاف انتظار ، تنها پیشنهادی که او می دهد یک نامزدی....