About Author:
Gholām-Hossein Sā’edi MD was a prolific Iranian writer. He published over forty books, representing his talents in the fiction genres of drama, the novel, the screenplay, and the short story in addition to the non-fiction genres of cultural criticism, travel literature and ethnography.
Born: January 15, 1936, Tabriz, Iran
Died: November 23, 1985, Paris, France
Added Date: 10/10/2022 3:58:33 PM
Last update: 25/10/2023 1:47:16 PM
“آشغالدونی” داستانی است به قلم “غلامحسین ساعدی” که از دریچه ی نگاه اول شخص بیان می شود. این شخص علی است که پسری نوجوان و شهرستانی بوده و همراه پدرش به تکدی گری می پردازد. شخصیت دیگر داستان یک دلال خون فروش است که علی و پدرش حین گدایی به طور اتفاقی با او برخورد می کنند. او خون فقرا را در ازای پول دریافت می کند و حالا علی که حدودا هفده سال دارد، به همراه پدر بیمارش به محل خونگیری می رود تا خونشان را بفروشند. علی خون می دهد اما پدرش به دلیل بیماری نمی تواند و به پیشنهاد همان دلال به بیمارستانی می روند که همه چیز را برایشان تغییر خواهد داد. علی پس از ورود به محیط بیمارستان و آشنایی با پرسنل آنجا، کارهایی برای خودش دست و پا می کند که هر روز بیشتر او را از آن نوجوان فقیر و ساده به فردی تبهکار تبدیل می کند. او به دختری به نام زهرا دل می بازد و کم کم با فروش غذای دزدیده شده از بیمارستان، بردن فقرا برای فروختن خون و خبرچینی برای مامورهای امنیتی، روز به روز بیشتر در این منجلاب که نامش “آشغالدونی” است فرو می رود.
علی تا اواخر داستان که دیگر از شخصیت گیج و ساده اش فاصله گرفته و برای خودش جایگاهی یافته، اسمی ندارد. او ذاتا شخصیت شروری ندارد اما قرار گرفتن در محیطی که استعاره ی “آشغالدونی” برای آن به کار رفته، سبب رشد سرطان وار خصوصیات منفی در او می شود. بیمارستان در این قصه ، در واقع نماد یک شهر و اوضاع فرهنگی حاکم بر اجتماع آن روزهای ایران است؛ فرهنگی که بقا و بدست آوردن پول در آن باید به هر قیمتی صورت بگیرد.
درباره نویسنده:
غلامحسین ساعدی (۲۴ دی ۱۳۱۴ – ۲ آذر ۱۳۶۴) با نام مستعارِ گوهر مراد، پزشک و نویسنده ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز مینوشت و با بهرام بیضایی و اکبر رادی از نمایشنامهنویسان زبان فارسی بهشمار میرود. براساس مجموعه هشت داستان عزاداران بَیَل فیلم گاو ساخته شد.
ساعدی گرایش سیاسی به سازمان چریکهای فدایی خلق داشت. او از اوایل تشکیل کانون نویسندگان ایران بدان پیوست، ابتدا به عنوان نماینده نویسندگان به عنوان اعتراض به سانسور با نخستوزیر «هویدا» مذاکره و به «آقای آموزگار» نامه نوشتند که اصلاح شود ولی به نتیجه نرسیدند و سپس کانون نویسندگان را تشکیل دادند. در سال ۱۳۵۶ شب شعر را تشکیل دادند که سیمین دانشور و جلال آل احمد و خیلی از نویسندگان و شاعران در آن شرکت میکردند، که «کتاب ده شب» مربوط به آن شبهاست. وی پس از انقلاب ۱۳۵۷ از راهِ پاکستان به فرانسه گریخت.
ساعدی سال ۱۳۶۴ در پاریس درگذشت و در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.