About Author:
William James Durant was an American writer, historian, and philosopher. He became best known for his work The Story of Civilization, 11 volumes written in collaboration with his wife, Ariel Durant, and published between 1935 and 1975.
در فلسفه یک لذت وجود دارد، و یک وسوسه؛ حتی در سراب های های متافیزیک نیز فریبی در کار است، که هر دانشجوئی احساس می کند تا زمانی که ضروریات وجود مادی او را از بلندی های تفکر به حضیض درگیری های اقتصادی نکشانده است، نیاز است تا “لذات فلسفه” را بدست آورد.
“لذات فلسفه” ابتدا در سال 1929 با عنوان “عمارت فلسفه” منتشر شد. دورانت در دوره کشیشی تحصیل کرد اما بعد از سه سال کلیسا را رها کرد تا فلسفه و تاریخ بی طرفانه را دنبال کند. با این حال ، دورانت هرگز عشق و احترام خود را به انسان گرایی که در مسیح دید از دست نداد، و به همین دلیل است که آثار تاریخی و فلسفی دورانت همیشه با توجه به آنچه در سرشت انسان قابل تحسین است ارائه می شود.
این کتاب پانصدصفحه ای در ۹ بخش و ۱۲۶ گفتار تنظیم شده است. عنوان برخی گفتارها چنین است: عصر زیست شناسی، نسبیت اخلاق، روابط جنسی و اخلاق، تحول زناشویی، زیبایی چیست، بیان نژادی تاریخ، مرگ اقوام، آینده آمریکا، شراب و آزادی، هزینه های مدینه فاضله، عرفان، جادوگری، وظیفه دین.
“لذات فلسفه” شامل نظریات خاص ویل دورانت درباره مسائل اساسی زندگی و سرنوشت بشر است. این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۴۴ خورشیدی با ترجمه فارسی از عباس زریاب خویی در ایران منتشر شد. چاپ بیست و یکم کتاب توسط شرکت انتشارات علمی و فرهنگی در سال ۱۳۸۸ روانه بازار گردید.
درباره نویسنده:
ویلیام جیمز دورانت، فیلسوف، تاریخنگار و نویسندهٔ آمریکایی بود.مهم ترین اثر او تاریخ تمدن، مجموعه کتابی ۱۱ جلدی است که با همکاری آریل دورانت، همسرش نوشته است. وی در این کتاب توانسته است با استفاده از آثار مورخان دیگر (از هرودوت تا آرنولد توین بی)، که از ابتدای تاریخ مکتوب بشر تا کنون زیسته اند، مکتب نوینی از تاریخ نگاری را به وجود آورد.برخلاف دیگر تاریخ نگاران، که تنها تمرکزشان بر روی وقایع تاریخی و سیر تمدن بشری بود، وی در اثر خود به عوامل تمدن ساز در طول تاریخ نیز توجه می کند. در این باره نقل قولی دارد که چنین است: «تمدن رودی است با دو ساحل»∗. این نقل قول به طور ضمنی به این مسئله اشاره دارد که تاریخ نگاران اغلب نهایت توجه و دقت خود را صرف رودخانهٔ در جریان تاریخ نموده اند که معمولا پرآشوب و پرهیاهوست و اجازهٔ برداشت ها و تفاسیر صحیح را نمی دهد. در مقابل، او دیدگاه دیگری را مطرح می کند که در آن حواشی تاریخ و تمدن (ساحل ها) می توانند به اندازهٔ خود متن تاریخ مهم باشند. به نظر او، همهٔ مردمانی که در طول تاریخ خانه و مجسمه ساختند و شعر سراییده اند هم در شکل گیری تمدن نقش داشتند. ویل دورانت در کتاب درس هایی از تاریخ، که در سال های آخر زندگی خود نوشت، می گوید که تاریخ ملت ها را باید با توجه به پدیده های علمی جدید نوشت.