About Author:
Agatha Christie is the most widely published author of all time, outsold only by the Bible and Shakespeare. Her books have sold more than a billion copies in English and another billion in a hundred foreign languages. She died in 1976. Sophie Hannah is the internationally bestselling author of nine psychological thrillers, which have been published in more than 20 countries and adapted for television. Sophie is an Honorary Fellow of Lucy Cavendish College, Cambridge, and as a poet has been shortlisted for the TS Eliot Prize
کتاب تله موش، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی آگاتا کریستی است که نخستین بار در سال 1952 منتشر شد. این اثر که در واقع برترین نمایشنامه ی خلق شده توسط کریستی را در خود جای داده، به صورت مجموعه ای از داستان های کوتاه در کشورمان به چاپ رسیده است. در داستان تله موش، گروهی از افراد به خاطر کولاک در مهمان خانه ای گیر می افتند، در حالی که یکی از این افراد، قاتلی بی رحم است. این قاتل ممکن است هر کسی باشد: زوجی تازه ازدواج کرده که مهمان خانه را اداره می کنند و تردیدهای شکل گرفته در ذهنشان، ازدواجشان را تا آستانه ی نابودی پیش می برد؛ زنی مجرد با پیشینه ای اسرارآمیز؛ معماری که به نظر می رسد بهتر بود آشپزی را به عنوان پیشه ی اصلی خود انتخاب می کرد؛ یک سرگرد بازنشسته ی ارتش؛ مردی عجیب و کوچک که ادعا می کند برف باعث واژگون شدن ماشینش شده؛ و حقوقدانی که با حرف ها و کارهایش، شرایط را برای همه سخت تر و غیرقابل تحمل تر می کند. با پیشروی داستان، یک افسر پلیس نیز به این جمع اضافه می شود. اما شرایط از این هم پیچیده تر می گردد و افسر پلیس مجبور می شود گذشته ی همه ی افراد حاضر در مهمان خانه را واکاوی نماید.
درباره نویسنده:
آگاتا کریستی، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود.آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند.آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می کرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته های او داشته است: بسیاری از قتل هایی که در کتاب هایش رخ می دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می گیرند.در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می کرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامه ها در این مورد جاروجنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتا در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیرا شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد، کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه ی روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی شده بوده است. آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستان شناسی به نام سر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوان تر بود، ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی که او از آن ها دیدن می کرد را می توان در بیشتر داستان هایش که وقایع آن ها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می دهند، دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی های عشقی خارج از ازدواج مالووان، مدتی نسبتا طولانی دوام بیاورد.