About Author:
Bahrām Beyzāêi is an Iranian playwright, theatre director, screenwriter, film editor, and ostād of Persian letters, arts and Iranian studies. Beyzaie is the son of the poet Ne’matallah Beyzai. The celebrated poet Adib Beyzai, known as one of the most profound poets of 20th-century Iran, is Bahram’s paternal uncle.
Added Date: 24/02/2023 4:05:47 PM
Last update: 24/02/2023 4:05:47 PM
مجلس ضربت زدن نمایشنامه ای به قلم بهرام بیضائی است. این نمایشنامه که در واقع مرثیه ای برای حضرت علی (ع) است، برخلاف آثار قبلی بیضائی که سر شار از اشاره و استعاره است در سبک واقع گرایانه نوشته شده. در این نمایشنامه بیضائی سعی بر این داشته که از غلو بیش از حد دوری کند و به نوعی در مخالفت با کسانی برآید که خواسته یا نا خواسته در شخصیت حضرت علی (ع) دچار توهم شده اند. بیضائی با جسارتی مثال زدنی خود سانسوری را کنار گذاشته و اثری خلق کرده که حتی ممکن بود اجازه نمایش هم نمی گرفت و در قالب این نمایشنامه مشکلات سانسور هنرمندان را نیز بازگو کرد.
مجلس ضربت زدن داستان گروهی از جوانان است که می خواهند تئاتری در باره ی قتل حضرت علی (ع) توسط ابن ملجم به روی صحنه ببرند. بیضایی در این نمایشنامه به خوبی نشان می دهد که چگونه ابن ملجمه های زمانه شرایط خفقان آوری در جامعه پدید می آورند و افراد روشن فکر را از جامعه حذف می کنند. بیضایی یکی از عواملی که مانع برون رفت جامعه از خفقان می شود را ممیزی می داند، در نمایشنامه می بینیم که بر سر نشان دادن یا نشان ندادن چهره حضرت علی (ع) مشکلاتی بوجود می آید و در نهایت اجازه نشان دادن چهره صادر نمی گردد و بیضایی با ظرافت فوق العاده ای که مختص به قدرت و توانایی خودش است نشان می دهد که مخفی کردن چهره حضرت علی (ع) باعث می شود بیننده نمایشنامه به گونه ای با ابن ملجم ارتباط بیشتری برقرار می کند و این دقیقا همان چیزی است که ابن ملجم های زمانه می خواهند.
نویسندهای نمایشنامهای درباره ضربتخوردن امام علی از ابن ملجم نوشته و یک گروه تئاتری قرار است این نمایشنامه را اجرا کند. تأکید نویسنده بر حضور امام علی بر صحنه نمایش است، اما کارگردان میگوید به دلیل منع نشان دادن چهره اولیاء و انبیاء کسی نمیتواند نقش امام علی را بازی کند و به همین دلیل شخصیت امام علی باید از نمایشنامه حذف شود و دیگران از او سخن بگویند. بهرام بیضائی در نمایشنامه «مجلس ضربتزدن»، با تکنیک نمایشدرنمایش، به موازات روایت واقعهای مذهبی و تاریخی و تراژیک از روزگار معاصر نیز سخن گفته است. «مجلس ضربتزدن» نمایشنامهای حاوی انتقاد اجتماعی است. بیضائی در این نمایشنامه، ضمن روایت شهادت امام علی، به حوادثی آشنا برای مخاطبان ایرانی که در روزگار معاصر اتفاق افتادهاند نیز ارجاع میدهد. اما علاوه بر این ارجاع، «مجلس ضربتزدن» نمایشنامهای درباره خیر و شر در معنای کلی و همهجایی و همهزمانی آن نیز هست. در این نمایشنامه با برخی از دغدغههای همیشگی بیضائی مواجهیم. بیضائی، ضمن اینکه از غربت روشنفکران و مردم اهل خرد در روزگار معاصر سخن گفته است، جهانی را به نمایش میگذارد که در آن تیرگی با روشنایی و جهل با خرد و ظلم با عدل در مبارزه است. در این مبارزه جهل به خدمت ظلم میآید تا تیرگی را بر جهان حاکم کند. در «مجلس ضربتزدن» امام علی تنهاست چون طرز فکرش مثل اکثریت نیست.
درباره نویسنده:
بهرام بیضایی (زاده ۵ دیماه ۱۳۱۷ در تهران) کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس و پژوهشگر ایرانی است.
بیضایی علاوه بر کارگردانی و نمایشنامه نویسی، در سینما عرصههای دیگری چون تدوین، ساخت عنوان بندی و تهیه کنندگی را هم تجربه کردهاست.
وی کارگردان برخی از بهترین و ماندگارترین آثار سینمای تاریخ ایران است.چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مسافران و سگ کشی از مهمترین آثار وی هستند.
خانوادهاش اهل کاشان و آنگونه که خود بیضایی نوشته در کار تعزیه بودند. او تحصیلات دانشگاهیش را در رشته ادبیات ناتمام گذاشت و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد. در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که بعدها به اداره برنامههای تئاتر تغییر نام داد منتقل شد. در سال ۱۳۴۴ با منیراعظم رامین فر ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای نیلوفر متولد ۱۳۴۵، ارژنگ متولد ۱۳۴۶ (فوت شده در صد روزگی) و نگار متولد ۱۳۵۱ میباشد. او یکی از پایه گذاران و اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که درسال ۱۳۵۷ از آن کانون کناره گیری کرد. در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری کرد. در سال ۱۳۵۲ از اداره برنامههای تئاتر به دانشگاه تهران به عنوان استادیار تمام وقت نمایش دانشکده هنرهای زیبا و مدیریت رشته هنرهای نمایشی انتقال یافت. در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. در سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶ خانوادهاش از ایران مهاجرت کردند. در سال ۱۳۶۵ پدرش استاد نعمت الله(ذکایی)بیضایی مرحوم شد. او در سال ۱۳۷۱ با مژده شمسایی ازدواج کرد. فرزند آخرش نیاسان در سال ۱۳۷۴ متولد شد و مادرش نیره موافق در سال ۱۳۸۰ وفات یافت.
فعالیت سینمایی را با فیلمبرداری یک فیلم هشت میلیمتری چهار دقیقهای سیاه و سفید در سال ۱۳۴۱ آغاز کرد. پس از ساخت فیلم کوتاه «عموسبیلو» در سال ۱۳۴۹، اولین فیلم بلندش رگبار را در سال ۱۳۵۰ ساخت. چریکه تارا و مرگ یزدگرد فیلمهایی که او در سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۶۰ ساخت تاکنون در محاق توقیف میباشند. او در سالهای پیش و پس از انقلاب برای ساختن فیلمهای خود با مشکلات و سنگ اندازیهای بسیاری روبرو بودهاست. او تا کنون ۹ فیلم بلند و ۴ فیلم کوتاه ساختهاست و آخرین فیلمی که از او پس از ۱۰ سال به نمایش عمومی درآمد سگ کشی (۱۳۸۰) بود که با استقبال گسترده منتقدان و مردم روبرو شد.