In utter disbelief, Miss Marple read the letter addressed to her from the recently deceased Mr. Rafiel—an acquaintance she had met briefly on her travels. He had left instructions for her to investigate a crime after his death. The only problem was, he had failed to tell her who was involved or where and when the crime had been committed. It was most intriguing.
Soon she is faced with a new crime—the ultimate crime—murder. It seems someone is adamant that past evils remained buried. . . .
About Author:
Agatha Christie is the most widely published author of all time, outsold only by the Bible and Shakespeare. Her books have sold more than a billion copies in English and another billion in a hundred foreign languages. She died in 1976. Sophie Hannah is the internationally bestselling author of nine psychological thrillers, which have been published in more than 20 countries and adapted for television. Sophie is an Honorary Fellow of Lucy Cavendish College, Cambridge, and as a poet has been shortlisted for the TS Eliot Prize
خانم مارپل در کمال ناباوری نامه آقای رافیل را که اخیراً درگذشته خطاب به او را خواند – آشنایی که در سفرهایش برای مدت کوتاهی با او آشنا شده بود. او دستوراتی را برای او گذاشته بود تا بعد از مرگش درباره جنایتی تحقیق کند. تنها مشکل این بود که او نتوانسته بود به او بگوید که چه کسی درگیر بوده است یا کجا و چه زمانی جنایت مرتکب شده است. جذاب ترین بود
به زودی او با یک جنایت جدید – جنایت نهایی – قتل روبرو می شود. به نظر می رسد که کسی قاطع است که بدی های گذشته مدفون مانده است
درباره نویسنده:
آگاتا کریستی، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود.آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند.آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می کرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته های او داشته است: بسیاری از قتل هایی که در کتاب هایش رخ می دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می گیرند.در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می کرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامه ها در این مورد جاروجنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتا در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیرا شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد، کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه ی روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی شده بوده است. آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستان شناسی به نام سر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوان تر بود، ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی که او از آن ها دیدن می کرد را می توان در بیشتر داستان هایش که وقایع آن ها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می دهند، دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی های عشقی خارج از ازدواج مالووان، مدتی نسبتا طولانی دوام بیاورد.