About Author:
Gholām-Hossein Sā’edi MD was a prolific Iranian writer. He published over forty books, representing his talents in the fiction genres of drama, the novel, the screenplay, and the short story in addition to the non-fiction genres of cultural criticism, travel literature and ethnography.
Born: January 15, 1936, Tabriz, Iran
Died: November 23, 1985, Paris, France
Added Date: 1/01/2021 5:43:14 PM
Last update: 10/10/2022 5:16:26 PM
“آی بی کلاه آی با کلاه” نمایش نامه ای است قابل تامل به قلم “غلامحسین ساعدی”، که در سال 1346 با بازی درخشان “علی نصیریان” و “عزت الله انتظامی” روی صحنه رفت و موفق شد تماشاچیان را بسیار تحت تاثیر قرار دهد.
این اثر که یکی از بهترین نمایش نامه های خلق شده از “گوهرمراد” است، مسائل زیادی را زیر ذره بین برده که مستی و هشیاری، خرافات و حقیقت، حیات و مرگ و آگاهی و عدم آگاهی تنها بخشی از آن موارد هستند. در داستان “آی بی کلاه آی با کلاه”، مردم یک محله به دلیل سر و صداهای دلهره آوری که از یک ساختمان بدون سکنه بلند شده، دچار رعب و وحشت شده اند و پیرامون این اتفاق و مسائل مرتبط به آن، با یکدیگر در بحث و جدال اند. این نمایش نامه که “غلامحسین ساعدی” آن را در دو پرده به نگارش در آورده است، در هر قسمت فضاسازی ویژه ای را به تصویر می کشد.
در پرده ی نخست تحت عنوان “آی بی کلاه”، با سر و صدایی که از آن ساختمان متروکه بلند شده، ترس به جان مردم محل می افتد و حدس همه بر این است که هیولایی در ساختمان مخفی شده است. یکی از شخصیت های کتاب که مردی روی بالکن است، اعتماد مردم محل را جلب کرده و آن ها را متقاعد می کند که هیولایی برای نابودی آن ها در کمین است. در پایان پرده ی نخست، صحت یا کذب این ادعا روشن می شود اما اتفاقاتی که رقم خورده، سبب می شود تا در پرده ی دوم با نام “آی با کلاه”، مردم نسبت به حرف های مرد روی بالکن بی تفاوت شوند و نتیجه ی ناخوشایندی برایشان رقم بخورد.
درباره نویسنده:
غلامحسین ساعدی (۲۴ دی ۱۳۱۴ – ۲ آذر ۱۳۶۴) با نام مستعارِ گوهر مراد، پزشک و نویسنده ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز مینوشت و با بهرام بیضایی و اکبر رادی از نمایشنامهنویسان زبان فارسی بهشمار میرود. براساس مجموعه هشت داستان عزاداران بَیَل فیلم گاو ساخته شد.
ساعدی گرایش سیاسی به سازمان چریکهای فدایی خلق داشت. او از اوایل تشکیل کانون نویسندگان ایران بدان پیوست، ابتدا به عنوان نماینده نویسندگان به عنوان اعتراض به سانسور با نخستوزیر «هویدا» مذاکره و به «آقای آموزگار» نامه نوشتند که اصلاح شود ولی به نتیجه نرسیدند و سپس کانون نویسندگان را تشکیل دادند. در سال ۱۳۵۶ شب شعر را تشکیل دادند که سیمین دانشور و جلال آل احمد و خیلی از نویسندگان و شاعران در آن شرکت میکردند، که «کتاب ده شب» مربوط به آن شبهاست. وی پس از انقلاب ۱۳۵۷ از راهِ پاکستان به فرانسه گریخت.
ساعدی سال ۱۳۶۴ در پاریس درگذشت و در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.