بخشی از متن: وقتی در سینه‌ات قلب پرنده‌ای می‌تپد چگونه تصمیم می‌گیری؟ اگر ناگهان در یک روز زیبای اردیبهشتی زندگی‌ات دگرگون شود… مثل زندگی من. به‌سمت آشپزخانه می‌دوم. همه‌چیز مرتب است. همه این‌ها کار مامان است. می‌روم توی اتاق بابا، بلکه مامان آن جا باشد. همین‌که در را باز می‌کنم....

کتاب بازی‌ها و لحظه‌ها داستانی از میلاد خواهرزاده‌ی احمدعلی ـ که سال‌ها پیش در جبهه‌های جنگ ایران و عراق مفقود شده است – را به تصویر کشیده است. در عین حال، این کتاب ماجرای هادی که از زمان جنگ به زمان حال منتقل شده را نیز، نقل می‌کند. میلاد به اتفاق....

دختری که از دنیای تاریک و پر از ستم زنان کشور خود می هراسد و نمی خواهد تسلیم آن شود، سرنوشت نیز او را مجبور به تصمیم گیری و رفتن به راهی دیگر می کند. او که زمانی نهایت آرزویش رسیدن به دکانی کوچک به نام خرازی قندهاری بود، پس....

از زمانی که ژاندارمها شبانه حمله می کنندو”کاس آقا” را با خود می برند، قصه راوی که نوجوانی است شروع می شود. خواننده همراه او از یک طرف با محله و شهر و اطراف محیط زندگی او و مردم آن آشنا می شود، و از طرف دیگر با ذکر....