آفتاب‌پرست کوچولو، حوصله‌اش از تنهایی سر رفته و از سخت‌گیری‌های مامان دلخور است. او دلش می‌خواهد بتواند راحت بازی کند و به همه‌جا سرک بکشد،‌پس تصمیم می‌گیرد با مامانی، مادربزرگش، قایم‌موشک بازی کند. اما چگونه؟ آخر آفتاب‌پرست‌ها که همین‌جوری هم پنهان هستند و به هر رنگی بخواهند درمی‌آیند. آیا....

در نبرد میان خیر و شر، تنها یک نفر جرئت دارد که کار درست را انجام دهد. "اسکوییش" دنیا را نجات می دهد... هر بار با یک سلول !... کتاب های اسکوییش در بردارنده داستان جذاب با نام های: "کاپیتان افتضاح" ، "آمیب قهرمان" ، "شش رفیق باحال" ، " انگل ناباب" ، "یک، دو، سه....

خانه ماتیاس در آخرین طبقه یک ساختمان بلند قرار داشت. او تنها بچه ای بود که در آن ساختمان زندگی می کرد. هر روز با عجله از بالا به حیاط ساختمان می آمد و گلهایی را که در آنجا کاشته بود نگاه می کرد. او بارها مارتین و اریک را....

این شش مرد در جست‌وجوی آرامشند. آن‌ها می‌خواهند سرزمینی را پیدا کنند که بتوانند در صلح زندگی کنند. سرانجام این سرزمین را پیدا می‌کنند و با ساختن خانه کسب‌وکارشان را راه می‌اندازند و کم‌کم ثروتمند می‌شوند. اما هرچه ثروتمندتر می‌شوند نگرانی‌هایشان هم بیشتر می‌شوند و به فکر محافظت از خودشان....