such as him.
After Oliver gets involved with the nefarious Fagin and the sinister Bill Sikes, he is wounded during a burglary. Oliver is rescued by Sikes’s intended victims, the young Rose Maylie, and her guardian, Mrs Maylie. At last, the boy finds a loving
home and people who care for him.
But how long will Oliver’s happiness endure, especially when Fagin begins to conspire with a mysterious stranger with a link to the boy’s past?
About Author:
Charles Dickens, perhaps the best British novelist of the Victorian era, was born in Portsmouth, Hampshire, England in 1812. His happy early childhood was interrupted when his father was sent to debtors’ prison, and young Dickens had to go to work in a factory at age twelve. Later, he took jobs as an office boy and journalist before publishing essays and stories in the 1830s. His first novel, The Pickwick Papers, made him a famous and popular author at the age of twenty-five. Subsequent works were published serially in periodicals and cemented his reputation as a master of colorful characterization, and as a harsh critic of social evils and corrupt institutions. His many books include Oliver Twist, David Copperfield, Bleak House, Great Expectations, A Christmas Carol, and A Tale of Two Cities. Dickens married Catherine Hogarth in 1836, and the couple had nine children before separating in 1858 when he began a long affair with Ellen Ternan, a young actress. Despite the scandal, Dickens remained a public figure, appearing often to read his fiction. He died in 1870, leaving his final novel, The Mystery of Edwin Drood, unfinished.
Added Date: 24/08/2024 4:19:47 PM
Last update: 24/08/2024 5:49:06 PM
کتاب الیور تویست، رمانی نوشته ی چارلز دیکنز است که نخستین بار در سال 1837 به چاپ رسید. این اثر که یکی از محبوب ترین رمان های دیکنز به حساب می آید، به داستان پسرک یتیمی می پردازد که جرأت کرد بگوید: «خواهش می کنم آقا، کمی بیشتر می خواهم.» الیور پس از گریختن از خانه ی تاریک و ملال انگیزی که در آن به دنیا آمد، در خیابان های بی رحم لندن در دوره ی ویکتوریا سرگردان است تا این که در گروهی از خرده خلافکاران به کار گرفته می شود. الیور در این گروه با کاراکترهای خارق العاده ای آشنا می شود که برای بیش از 150 سال، فکر و تخیل نسل هایی متمادی از مخاطبین را به خود جلب کرده اند: مردی نفرت انگیز به نام فاگین، دختری زیبا به نام نانسی، پسری زیرک به نام داجر، و یکی از برجسته ترین شخصیت های منفی در تاریخ ادبیات که کسی نیست جز مردی بی رحم به نام بیل سایکس.
درباره نویسنده:
چارلز جان هوفام دیکنز، زاده ی ۷ فوریه ۱۸۱۲ و درگذشته ی ۹ ژوئن ۱۸۷۰، برجسته ترین رمان نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و فعال اجتماعی توانمند بود. به عقیده ی جیمز جویس، نویسنده ی بزرگ معاصر، از شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده است.دیکنز در لندپورت پورتسی متولد شد. او دومین پسر جان دیکنز، کارمند اداره ی کارپردازی بحریه بود. پدرش اهل لاابالی گری بود و کار را به جایی رساند که او را به زندان مارشالسی انداختند. به همین دلیل دیکنز ۱۲ ساله را برای تأمین معاش خانه به کارخانه ی واکس سازی وارن فرستادند. او تا آزادی پدرش از زندان هم چنان مجبور به کار بود تا بالاخره بعد از مراجعت پدر توانست به مدرسه بازگردد.دیکنز بعد از پایان دوره ی مدرسه در دفتر وکالتی مشغول به کار شد و پس از بررسی زندگی شلوغ و متنوع لندن، بر آن شد تا روزنامه نگار شود. در این دوره، در شیوه ای سخت از خلاصه نویسی، توانایی خود را نشان داد و در مارس ۱۸۳۲ در حالی که جوانی حدودا ۲۰ ساله بود، خبرنگار امور عمومی و پارلمانی شد.دیکنز در سال ۱۸۲۹ دلداده ی دختری به نام ماریا بیدنل شد، اما والدین ماریا او را از لحاظ اجتماعی در سطحی نازل تر از خود یافتند. این دل باختگی و برخوردی دیگر با او در میان سالی دیکنز، بعدها در عشق شخصیت معروف رمانش، دیوید کاپرفیلد به دختری به نام دورا بازتاب یافت.در سال ۱۸۴۲ با سفر به آمریکا و به رغم استقبال گرمی که از او شد، «یادداشت هایی از آمریکا» و «مارتین چارلز لویت» را به قلم آورد که آمیخته ای بودند از ستودنی های بسیار آمریکا و البته همه ی آنچه که در نگاه دیکنز نفرت انگیز آمدند. وی در سال های ۱۸۴۴–۱۸۴۵ نیز از ایتالیا دیدن کرد و در آن جا ناقوس های جنوا، عنوان «بانگ ناقوس ها» را به ذهنش القا کرد، کتاب کوچکی که ضربه ای بزرگ به نفع مستمندان روزگارش زد. در پی بازگشت از ایتالیا، چندی سردبیر دیلی نیوز شد و برای بهبود وضع مدارس ژنده پوشان و لغو اعدام مجرمان در ملأ عام، کمر همت بست؛ مدارس ژنده پوشان، موسساتی بودند که در آن کودکان فقیر به رایگان آموزش می دیدند.بی اعتنایی او به هشدارها (فلج جزئی – ناتوانی در خواندن حروف سمت چپ و لنگش روزافزون پای چپ) تا بدان جا پیش رفت که در سال ۱۸۷۰ اقدام به یک رشته کتاب خوانی جدید نمود. دیکنز در ۱۵ مارس برای آخرین بار «سرود کریسمس» را خواند و سرانجام در ۹ ژوئن ۱۸۷۰، در حالی که «ادوین درود» به پایان نرسیده بود، به طور ناگهانی از جهان رفت.