About Author:
Agatha Christie is the most widely published author of all time, outsold only by the Bible and Shakespeare. Her books have sold more than a billion copies in English and another billion in a hundred foreign languages. She died in 1976. Sophie Hannah is the internationally bestselling author of nine psychological thrillers, which have been published in more than 20 countries and adapted for television. Sophie is an Honorary Fellow of Lucy Cavendish College, Cambridge, and as a poet has been shortlisted for the TS Eliot Prize
دكتر آرتور كالگری به دلیل سفر اكتشافی به قطب جنوب شش ماه از وطن دور بوده و پس از شش ماه به انگلستان برگشته. پس از برگشت خبر تكاندهندهای میشنود و اطلاع مییابد كه جكو آرگایل در زندان از بیماری ذاتالریه فوت كرده. او متوجه میشود كه اگر در انگلستان بود و قادر بود اتفاقی را كه ماهها قبل رخ داده به یاد بیاورد، میتوانست این جوان را از زندان و مرگ نجات بدهد. جكو به اتهام قتل مادر خواندهاش محاكمه و زندانی شده بود و دكتر كالگری با شهادت خود توانست تا، اگر چه دیرهنگام، بیگناهی او را ثابت كند. دكتر كالگری به نزد خانواده جكو میرود تا این مساله را به آنها اطلاع بدهد اما واقعیت تلخ این است كه اگر جكو در مرگ مادر خواندهاش بیگناه بوده، پس یكی دیگر از اعضای خانواده در قتل او دست داشته … یكی از ویژگیهای مهم “مصیبت بیگناهی” این است كه هیچیك از كارآگاههای معمول كریستی در این داستان حضور ندارند. در عوض كارآگاه داستان، دكتر آرتور كالگری است. كالگری هم مثل چارلز هیوود در “خانه وارونه” كارآگاه حرفهای نیست، ولی با لیاقت و كاردانی زیاد كارش را به پیش میبرد و البته در دیگر داستانهای كریستی اثری از او وجود ندارد.
درباره نویسنده:
آگاتا کریستی، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود.آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند.آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می کرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته های او داشته است: بسیاری از قتل هایی که در کتاب هایش رخ می دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می گیرند.در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می کرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامه ها در این مورد جاروجنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتا در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیرا شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد، کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه ی روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی شده بوده است. آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستان شناسی به نام سر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوان تر بود، ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی که او از آن ها دیدن می کرد را می توان در بیشتر داستان هایش که وقایع آن ها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می دهند، دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی های عشقی خارج از ازدواج مالووان، مدتی نسبتا طولانی دوام بیاورد.
Reviews
Clear filtersThere are no reviews yet.