آیا از مترسکی که زیاد شجاع نیست خوشت می‌آید؟ اصلاً مترسک برای چه ساخته می‌شود؟ مگر مترسک نباید بترساند؟ تو حاضری با این مترسک ترسو دوست بشوی؟ مترسک قصه‌ی ما را خیلی زشت ساخته‌اند؛ برای اینکه حیوانات را بترساند و برای اینکه پرنده‌ها سراغ محصولات مزرعه نیایند. اما مترسک نمی‌خواهد....

با دوستانت یک‌عالمه بازی کرده‌ای و خوش گذرانده‌ای، حالا حسابی خسته و گرسنه‌ای. دوست داری غذای خوشمزه‌ای را که با خودت داری، تنهای تنها بخوری و با کسی قسمت نکنی. گوشه‌ای را انتخاب می‌کنی که دور از دوستانت غذا بخوری. آیا این درست است؟ اینکه خوراکی‌هایت را بدون دوستانت بخوری....

می‌خواهی به سفر بروی؟ برای سفر چه چیزی لازم داری؟ یک چمدان پر از لباس‌های مناسب، بلیت سفر و مقصد دلخواه؟ کلاغ سیاه قصه‌ی ما هم می‌خواهد به سفر برود، اما برای سفر هیچ‌کدام از این‌ها را لازم ندارد. یک کلاغ برای سفر چه چیزی لازم دارد؟ او نه احتیاجی....

به پارک رفته‌ای و همه‌جا شلوغ است. نمی‌توانی هیچ‌کدام از وسایل بازی را انتخاب کنی، چون کلی بچه برایشان صف کشیده‌اند. برای سام هم همین اتفاق افتاده است. سام از اینکه نمی‌تواند بازی کند عصبانی و عصبانی‌تر می‌شود. تو اگر جای سام باشی چه‌کار می‌کنی؟ ناگهان سروکله‌ی حیوان خانگی بازیگوش....