About Author:
Akbar Fallahzadeh earned his bachelor’s degree in Dramatic Literature from the Faculty of Dramatic Arts in Tehran and received his PhD in Modern German Literature and Media Studies from the University of Marburg, Germany. His first book was a translation of the play Easter by August Strindberg, which was banned in the mid-1980s due to its anti-war and peace-promoting preface. He has been a writer for Radio Zamaneh for many years and has also translated The Death Penalty: History, Origins, and Victims by the German author Karl Bruno Leder.
Added Date: 24/12/2024 4:45:23 PM
Last update: 3/01/2025 10:38:37 AM
داستانهای این مجموعه در زمانهای مختلف نوشته شدهاند، اما همهشان داستانهای زمانه ما هستند: زمانه درد و دربدری.
داستانهای نخست این مجموعه مال وقتی است که با بچههای نمایش و داستانویسی آن زمان (اوایل دهه شصت) داستان و نمایش مینوشتیم و میخواندیم.
ما همه شبیه هم بودیم: جوان، عاشق خواندن و نوشتن، تنگدست و لاغر، اما امیدوار، با چشمهایی که دودو میزد دنبال آزادی و عدالت، ملبس به یک اورکت گل و گشاد و پر جیب که تمام بضاعتمان بود. داستانها و نمایشنامههای خودمان یا دوستانمان در جیبهای گشاد زیر بغلش بود که دست به دست میکردیم. سانسور اجازه چاپ نمیداد.
یکسو جنگ بود و همه سو جیپهای گشتوگیر خیابانی. در این میانه ما با ترسولرز میخواندیم و مینوشتیم و سیگار میکشیدیم، سیگار میکشیدیم، سیگار میکشیدیم و سرفه میکردیم. گرسنه هم که میشدیم یک ساندویچ میگرفتنم شریکی میخوردیم. کسی به ما کار نمیداد. برای کار باید از کمیته یا مسجد محل تاییدیه میگرفتیم که اگر آنطرفها آفتابی میشدیم خودمان را میگرفتند. ما هر کدام به شیوه خودمان به زمان و زمانه نه گفته بودیم و در زندگی روزمره غرامت سنگین آن نه را میپرداختیم.
از انقلاب فرهنگی (اردیبهشت ۱۳۵۹) تا نوشیدن جام زهر آتشبس و کشتار زندانیان سیاسی (تابستان ۱۳۶۷) دشوارترین و دردناکترین سالهای زندگی نسل ما و شاید تمام نسلها در تمام تاریخ ایران بود و ما را که غالبا جوانانی ۲۰ تا ۲۵ ساله بودیم یکباره مچاله و پنجاه ساله کرد. ما جوانی نکرده، پیر شدیم.
آن زمانها خواندن و نوشتن مشکوک بود. ما با ترس و لرز به این کار “مشکوک” مبادرت میکردیم. داستانها را سرپایی و هول هولکی نقد میکردیم و گاهی هم بر سرشان دعوا میکردیم.
چند داستان از داستانهای این مجموعه مربوط به این زمان یا متأثر از آن است.
داستانهای دیگری از این مجموعه که سالها بعد در مهاجرت نوشته شدهاند باز همچنان کموبیش حال و هوای آن سالها و آن دردها و ترسها را دارند. ترس و درد و ناامنی در جان ما عمیقا ریشه دواندهاند و کنده نمیشوند.
این مجموعه اما از موضوعات دیگر از جمله زندگی روزمره در مهاجرت و دنیای مجازی خالی نیست. زندگی مجازی سالهاست که بخشی از زندگی ما شده است. چند تا از داستانها چگونگیِ برخوردِ زندگیِ سنتی با دنیای مجازی را دستمایه قرار دادهاند.
دو داستان هم به تناقضات و آشفتگیهای زندگی در مهاجرت پرداختهاند.
چند داستان دیگر این مجموعه هم داستان زندگی حاشیهنشینان زندگی است که تقلا میکنند زیر دستوپای یک جامعه فاسدِ اختلاسزده له نشوند و شرافتمندانه زندگی کنند.
درباره نویسنده:
اکبر فلاح زاده در رشته ادبیات دراماتیک از دانشکده هنرهای دراماتیک تهران لیسانس، و در رشته ادبیات نوین آلمان و علوم رسانهای از دانشگاه ماربورگ آلمان دکترای خود را گرفته است.
نخستین کتابش ترجمه نمایشنامه “عید پاک” آگوست استریندبرگ در میانه دهه شصت بهخاطر پیشگفتار ضد جنگ و صلحطلبانه اش ممنوع شد.
سالها نویسنده در رادیو زمانه بوده و کتاب “مجازات اعدام، تاریخ، منشاء، قربانیان” از کارل برونو لدر آلمانی را هم ترجمه کرده است