Added Date: 24/02/2023 4:07:27 PM
Last update: 24/02/2023 4:07:27 PM
گفت: «اینجا خوب گرمه.»
احمقانهترین شکلی که میتوان حرفزدن را شروع کرد، با این عنوان که من بهخاطر تو یا هر چیز دیگر اینجا نیامدهام، بلکه برای گرمشدن آمدهام و اگر تو هم اینجا نبودی من باز هم میآمدم، پس این تو نبودی … و هر تفسیر دیگری که میتوان داشت. ولی همیشه حرفهای احمقانه تلخ نیستند، یعنی حتی همیشه حرفهای تلخ حرفهای ناجوری نیستند، درست مثل شکلات که تلخترینشان واقعیترینشان است. گفتم: «آره، دیگه کمکم داره سرد میشه.»
درباره نویسنده:
صدای پیانویش را از اتاق کناری می شنیدم، بتهوون بود، می شناختمش. لحظه شماری میکردم از اتاق بیرون بیایم و پشت پیانو ببینمش؛ خودش و انگشت های نازک و بلندش را. گاهی که صدای پیانو قطع میشد، هیچ حرفی نمیزدم و تمام بدنم گوش میشد… .