Added Date: 25/12/2022 1:12:36 PM
Last update: 25/12/2022 1:58:48 PM
من و مادربزرگ هردو یک اسم داریم: ساچیکو. ساچیکو به زبان ژاپنی یعنی «شادی». من اولین نوه مادربزرگم بودم. وقتی به دنیا آمدم، او آن قدر خوشحال شد که اسم خودش را روی من گذاشت. آن وقتها مادربزرگ عاشق من بود و همیشه هوایم را داشت. اما حالا عوض شده است؛ خیلی عوض شده است. حالا عین خیالش نیست که کنارش ایستادهام.
به طرف من برگشت و با عصبانیت داد کشید:«من مادر بزرگ نیستم!» اگر او مادربزرگ نبود، پس کی بود؟ چرا می گفت مادربزرگ نیستم؟ چرا می گفت باید به خانه برگردد. چرا برایم دردسر درست می کرد؟ مادربزرگ با لحنی جدی گفت:«من ساچیکو هستم و فقط پنج سالمه.
درباره نویسنده:
کیمیکو ساکایی