What begins as a satire on governments and the sometimes dubious efficacy of the democratic system turns into something far more sinister.
“The clarity and compassion of [Saramago’s] vision make Seeing worthy of its name.” —Washington Post
”I have never read a novel that gets so many details of the political behavior that we for some reason insist on calling ‘organized’ so hilariously and grimly right.” —Chicago Tribune
About Author:
JOSE SARAMAGO (1922-2010) was the author of many novels, among them Blindness, All the Names, Baltasar and Blimunda, and The Year of the Death of Ricardo Reis. In 1998 he was awarded the Nobel Prize for Literature.
Added Date: 24/10/2022 9:50:14 AM
Last update: 24/10/2022 9:50:14 AM
در روز انتخابات و در پایتخت، چنان باران شدیدی می بارد که هیچ کس به خودش زحمت بیرون آمدن و رأی دادن را نمی دهد. این اتفاق، سیاست مداران را بسیار وحشت زده و عصبی می کند؛ آیا آن ها باید انتخابات را به روز دیگری موکول کنند؟ حدود ساعت سه، باران بالاخره بند می آید و مردم، انگار که به آن ها دستور داده شده باشد، برای رأی دادن به صندوق ها هجوم می آورند. اما با پایان شمارش آرا، معلوم می شود که بیش از 80درصد آن ها خالی و بدون اسم به صندوق ها انداخته شده اند. شورشی در شهر شکل گرفته و وضعیت اضطراری اعلام می شود. اما آیا مقامات، باعجله یا حتی کورکورانه عمل کرده اند؟ تمامی این اتفاقات، یادآور خاطراتی ترسناک از کوری همه گیر چهار سال پیش شهر و زنی است که بینایی خود را در آن زمان از دست نداد. آیا او عامل پشت پرده ی آرای خالی است؟ یک افسر بالارتبه ی پلیس، رسیدگی به این پرونده را به عهده می گیرد. داستانی که در ابتدا به عنوان هجویه ای بر دولت ها و نقدی بر کارایی دموکراسی آغاز شده بود، به مسئله ای بسیار بغرنج تر و جدی تر تبدیل می شود. کتاب بینایی، اثری منحصر به فرد و جذاب از نویسنده ی رمان کوری، ژوزه ساراماگو است.
درباره نویسنده:
ژوزه ساراماگو، نویسنده ی پرتغالی، زاده ی ۱۶ نوامبر ۱۹۲۲ و درگذشته ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰، برنده ی جایزه-ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی است.ساراماگو در دهکده ای کوچک در شمال لیسبون در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغل های مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. اگرچه اولین رمان او به نام کشور گناه در ۱۹۴۷ به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دومش موجب شد رمان نویسی را کنار بگذارد، تا این که با انتشار کتاب بالتازار و بلموندا در سال ۱۹۸۲ و ترجمه ی آن به انگلیسی در ۱۹۸۸ شهرت به سراغ او آمد.ساراماگو گاه در دل داستان های خود از جملات طعنه آمیزی استفاده می کند که ذهن خواننده را از حوادث تخیلی و غالبا تاریخی داستان خود به واقعیت های جامعه ی امروز معطوف می کند. نوک پیکان کنایه های ساراماگو معمولا مقدسات مذهبی، حکومت های خودکامه و نابرابری های اجتماعی است. رویکرد ساراماگو علیه مذهب آنچنان در رمان ها و مقالات او آشکار است که وزیر کشور پرتغال در سال ۱۹۹۲ در پی انتشار کتاب انجیل به روایت عیسی مسیح، نام او را از لیست نامزدهای جایزه ی ادبی اروپا حذف کرد و این کتاب را توهینی به جامعه ی کاتولیک پرتغال خواند. ساراماگو پس از آن به همراه همسر اسپانیایی اش به تبعیدی خودخواسته به لانساروت، جزیره ای آتشفشانی در جزایر قناری در اقیانوس اطلس رفت و تا آخر عمر در آنجا اقامت گزید.