About Author:
Anatole France was a French poet, journalist, and novelist with several best-sellers. Ironic and skeptical, he was considered in his day the ideal French man of letters.
Born: April 16, 1844, Paris, France
Died: October 12, 1924, Saint-Cyr-sur-Loire, France
Added Date: 5/10/2022 5:21:59 PM
Last update: 7/10/2022 3:51:49 PM
«جزیره پنگوئن ها» به قلم «آناتول فرانس» به سبک یک کتاب دایره المعرف مانند تاریخی قرن 18 و 19 نوشته شده است ، که مربوط به روایت های بزرگ ، افسانه پردازی قهرمانان و ملی گرایی رمانتیک است. این در مورد یک جزیره ساختگی است که در سواحل شمالی اروپا وجود دارد. داستان جذاب این کتاب از آنجا آغاز می شود که یک راهب متمرد و مبلغ مسیحی در جزیره فرود می آید و ساکنین آنجا را نترس و نوعی جامعه مشرکان قبل از مسیحیت می پندارد. او در اینجا به طور استعاری عمدتا نابینا از بازتاب یخ قطبی و تا حدودی ناشنوا از خروش دریا و چون حیوانات را با انسان اشتباه گرفته است ، آنها را تعمید می دهد. این مسئله مشکلی را برای خداوند ایجاد می کند ، که به طور معمول فقط اجازه تعمید انسان را می دهد. او پس از مشورت با مقدسین و متکلمان در بهشت ، معضل را با تبدیل پرندگان تعمید یافته به انسان حل می کند و به هر یک روح می بخشد.
بنابراین تاریخ پنگوئن ها آغاز می شود ، و از آنجا به بعد این تاریخچه آیینه ای از فرانسه (و به طور کلی اروپای غربی ، از جمله مناطق آلمانی زبان و جزایر انگلیس) است. روایت از دوره مهاجرت (“دوران تاریکی”) ، زمانی که قبایل ژرمنی برای ایجاد سرزمین بین خود به طور مداوم می جنگیدند ، شروع می شود.
درباره نویسنده:
آناتول فرانس (Anatole France) (۱۶ آوریل ۱۸۴۴ – ۱۲ اکتبر ۱۹۲۴) تخلص ژاک آناتول فرانسوا تیبو از نویسندگان برجسته فرانسوی است. نام اصلی او آناتول فرانسوا تیبو (François-Anatole Thibault) است. این نویسنده را پادشاه نثر فرانسه لقب دادهاند. او در ۱۸۴۴ در پاریس زاده شد و در سال ۱۹۲۴ درگذشت. وی پسر کتاب فروشی به نام «فرانسوا» بود که نام مستعار «فرانس» را از او گرفتهاست. او تحصیلات خود را بهطور رسمی ادامه نداد و شخصاً مطالعه میکرد. فرانس در سال ۱۸۷۳ یعنی در ۲۹ سالگی چکامههای طلایی خود را چاپ کرد. او در انجمنهای ادبی پاریس رفتوآمد میکرد و به جریانات ادبی علاقهٔ فراوان داشت. فرانس کمکم به داستاننویسی و نگارش آثار منثور علاقهمند شد.
فرانس در سال ۱۸۷۹ ژوسکات و گربه لاغر را نوشت و در سال ۱۸۸۱ جنایت سیلوستر بونار را چاپ کرد. وی در سال ۱۸۸۵ کتاب دوست من را که گلچینی از خاطرات زیبای کودکی اوست نوشت. او از سال ۱۸۸۷ تا ۱۸۹۳ صفحه ادبی نشریه تان را اداره میکرد که مجموعههای خود را در چهار جلد چاپ کرد. بعد از این وی دوباره به نگارش داستان پرداخت؛ و در سال ۱۸۸۹ بالتازار، در سال (۱۸۹۰) تائیس و در (۱۸۹۳) عقاید ژروم کوانار و در (۱۸۹۴) چنگ قرمز را نوشت و در ۱۸۹۶، وارد آکادمی فرانسه شد و به عضویت فرهنگستان فرانسه درآمد. در این زمان وی مجله «تاریخ معاصر» و «آقای برژه در پاریس» (۱۹۰۱) را نوشت که مانند داستانها و رمانهای او مورد استقبال قرار گرفت و سپس کمکم قدم به صحنه سیاست گذاشت.
او در کتابهای «روی سنگ سپید» و «جزیره پنگوئنها» و «عصیان فرشتگان» مضحکه نبرد سیاسی و اجتماعی و بنبستهای فناناپذیر اندیشه بشر را منعکس ساخت. کتاب «خدایان تشنهاند» که در سال ۱۹۱۲ نوشته شده آئینهای است که آناتول فرانس در آن فاجعه انقلاب فرانسه را با رنگ و لعاب خاصی منعکس کردهاست. فرانس در سال ۱۹۰۸ کتاب «زندگی ژاندارک» را نوشت که یک شاهکار شگفتانگیز تاریخی میباشد. پس از جنگ جهانی اول که ضربه بزرگی به روح حساس او وارد ساخت، او در دام هرجومرجهای فکری روشنفکران عصر گرفتار شد. در نگارش دو جلد کتابی که آخرین آثار او هستند، از خاطرات شیرین کودکی الهام گرفت. این دو کتاب عبارتند از: «پیر کوچک» که در سال ۱۹۱۸ نوشته شد و «زندگی در آغوش گلها» که در سال ۱۹۲۱ به رشته تحریر درآمد و به وسیله این دو جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۲۱ را گرفت. به سال ۱۹۲۲ به علت حملاتش به مسیحیت چاپ آثار وی تحریم گردید.
او سنگین، قوی، سهل و ممتنع مینوشت و سنتهای کلاسیک را رعایت میکرد.
در دهه ۱۹۲۰ برخی از آثار فرانس در فهرست کتابهای ممنوع فرانسه بودند.
گوشو در دیباچه کتاب “گردشهای آناتول فرانس” میگوید: آناتول فرانس افلاطونی بود از نو زنده شده، افلاطونی که از خواندن کتابهای رابله، راسین و ولتر پخته و معتدل شده بود.
پن لوه رئیس مجلس شورا و یکی از استادان بزرگ دانشگاه پاریس در روز مرگ آناتول فرانس در طی نطق خویش گفت: آناتول فرانس پس از عمر طولانی و رسیدن به بلندترین درجات مفاخر علمی و ادبی که بشر ممکن است به آن برسد وفات کرد، اما در شب دوازدهم اکتبر که خبر مرگ او در دنیا انتشار یافت در تمام جهان متمدن هر صاحب نظری از شنیدن این خبر وحشتانگیز برخود لرزید، زیرا بلندی فکر او به مقامی بود که در شب مرگش سطح خرد و دانایی پایین آمد.