About Author:
Jalāl al-Dīn Muḥammad Rūmī, also known as Jalāl al-Dīn Muḥammad Balkhī, Mevlânâ/Mawlānā and Mevlevî/Mawlawī, but more popularly known simply as Rumi, was a 13th-century Persian poet, Hanafi faqih, Islamic scholar, Maturidi theologian and Sufi mystic originally from Greater Khorasan in Greater Iran.
Added Date: 22/09/2022 1:30:05 PM
Last update: 1/03/2025 12:56:41 PM
“میناگر عشق”، یک شرح موضوعی بر مثنوی معنوی از “مولانا جلال الدین محمد بلخی” است که “کریم زمانی”، مولوی شناس برجسته ی ایرانی، آن را تدوین نموده است.
“کریم زمانی” در “میناگر عشق”، تلاش نموده تا تفسیر مثنوی معنوی را از خود آن بیرون بکشد چرا که در مجموعه ی مطالب مثنوی در کنار یکدیگر، وضوحی کلی مشاهده می شود. تنها به این سبب که سرعت انتقال مطالب “مولانا” و نیروی نوآوری و ابتکار او در این مسیر، سبب شده که مثنوی همچون دیگر آثار آن دوره، به شیوه ی رایج باب به باب و فصل به فصل مرتب نشده باشد، شاهد این امر هستیم که در هر قسمت از مثنوی معنوی، سخن از سخن می تراود و نکته ها یکی بعد از دیگری آشکار می شوند. این گذر سریع “مولانا” از حکایتی به حکایت نو و از تمثیلی به تمثیل دیگر، باعث شده مخاطب خود را در هر بخش با انبوهی از نکات رنگارنگ و فرازهای عرفانی، اخلاقی و اجتماعی مواجه ببیند. بارها در طول مثنوی به چشم می خورد که “مولانا” هنوز حکایت اصلی را خاتمه نداده، حکایت دیگری در دل آن شروع می کند و این توالی تو در توی حکایت و روایت بی شمار نکات، آنقدر ادامه می یابد تا “مولانا” جان سخن را ابراز دارد و سپس بر صحبت اصلی خود بازگردد.
همین لایه لایه بودن مطالب مثنوی، دشوار شدن درک آن را سبب شده است؛ بنابراین می توان کتاب “میناگر عشق” را به منزله ی یک تمرین مقدماتی در درک مثنوی معنوی به حساب آورد که با ارائه ی صدها موضوع بنیادی مطرح شده در این اثر، از انسان شناسی، عشق، بهشت و زیبایی شناسی گرفته تا جبر و اختیار، ابلیس، وحی و هستی شناسی، نگاه “مولانا جلال الدین محمد بلخی” را پیرامون این موضوعات تفسیر می کند.
درباره نویسنده:
جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی، زاده ی 15 مهر 586 و درگذشته ی 4 دی 652 هجری شمسی، از مشهورترین و تأثیرگذارترین شاعران ایرانی است.جلال الدین محمد بلخی در بلخ زاده شد. پدر او مولانا محمد بن حسین، خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطان العلما، از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود و نسبت خرقه ی او به احمد غزالی می رسید. وی در عرفان و سلوک سابقه ای دیرین داشت و چون اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را در سلوک باطنی می دانست نه در مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی، پرچمداران کلام و جدال با او مخالفت می کردند؛ از جمله فخرالدین رازی که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را علیه او برانگیخت. سلطان العلما احتمالا در سال 610 قمری، همزمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد و سوگند یاد کرد که تا محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته، به شهر خویش بازنگردد. مولانا در نوزده سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد.شمس تبریزی در حدود سال 642 قمری به مولانا پیوست و چنان او را شیفته کرد، که درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانه و دف و سماع پرداخت و از آن زمان طبعش در شعر و شاعری شکوفا شد و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت. کسی نمی داند شمس تبریزی به مولانا چه گفت و چه آموخت که این گونه دگرگونش کرد؛ اما واضح است که شمس تبریزی عالم و جهان دیده بود و نوشته های او بهترین گواه بر دانش گسترده اش در ادبیات، لغت، تفسیر قرآن و عرفان است.مولانا، پس از مدت ها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه 5 جمادی الآخر 672 هجری قمری درگذشت.