Yet, inside the hostile courtroom, only one man still presumed Elinor was innocent until proven guilty. Hercule Poirot was all that stood between Elinor and the gallows.…
About Author:
Agatha Christie is the most widely published author of all time, outsold only by the Bible and Shakespeare. Her books have sold more than a billion copies in English and another billion in a hundred foreign languages. She died in 1976. Sophie Hannah is the internationally bestselling author of nine psychological thrillers, which have been published in more than 20 countries and adapted for television. Sophie is an Honorary Fellow of Lucy Cavendish College, Cambridge, and as a poet has been shortlisted for the TS Eliot Prize
کتاب سرو غمگین، رمانی نوشته ی آگاتا کریستی است که اولین بار در سال 1940 به چاپ رسید. الینور کارلیسل و رودی ولمن، یک زوج نمونه ی انگلیسی هستند و وقتی دارایی های قابل توجه عمه لارا نیز به آن ها ارث می رسد، شرایطشان حتی بهتر از گذشته می شود. اما اتفاق تراژیکی در راه است. این زوج که متقاعد شده اند ماری جرارد، یکی از دوستان دوران کودکی الینور، در حال تلاش است تا با چاپلوسی پیش عمه لارا، سهمی از ارثیه ی او به دست آورد، به منزل خانوادگی خود می روند تا در این مورد اطلاعات بیشتری به دست آورند. آن ها مدرک و نشانه ای در رابطه با این موضوع پیدا نمی کنند اما در عوض، رودی عاشق و شیفته ی زیبایی ماری می شود. الینور برخلاف میل خود، به درخواست عمه لارا در هنگام مرگ عمل می کند و بخشی از عمارت خانوادگی را به او می دهد. اما وقتی ماری مسموم می شود، همه ی مدارک و شواهد، علیه الینور است. اکنون وظیفه ی هرکول پوآرو است که گره ی این معمای پیچیده را بگشاید.
درباره نویسنده:
آگاتا کریستی، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود.آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند.آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می کرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته های او داشته است: بسیاری از قتل هایی که در کتاب هایش رخ می دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می گیرند.در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می کرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامه ها در این مورد جاروجنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتا در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیرا شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد، کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه ی روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی شده بوده است. آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستان شناسی به نام سر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوان تر بود، ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی که او از آن ها دیدن می کرد را می توان در بیشتر داستان هایش که وقایع آن ها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می دهند، دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی های عشقی خارج از ازدواج مالووان، مدتی نسبتا طولانی دوام بیاورد.