Publication Date: 2019
Ivan Klima is one of the world’s most important writers, and, in “No Saints or Angels”, he takes us into the heart of contemporary Prague, where the Communist People’s Militia of the Stalinist era marches headlong into the drug culture of the present. Krystyna is the divorced mother of a rebellious fifteen-year-old daughter, Jana. She is beginning to love a man fifteen years her junior, but her joy is clouded by worry — Jana has been cutting school, and perhaps using heroin. Meanwhile Krystyna’s mother has forced on her a huge box of personal papers left by her dead father, a tyrant whose Stalinist ideals she despised. — From publisher’s description.
نه فرشته نه قدیس داستان یک زن چهل و چند ساله آرام و غمگینی است که در آستانهی میانسالی سرخورده از روزمرگی زندگی است. کریستینا زنی است همانند هزاران زن از جامعهای پساجنگ با شرایط سیاسی متشنج و آشفته که در آن هر اتفاقی حتی روابط خانوادگی نیز رنگ و بویی سیاسی دارد، زنی که بعد از گذار از دوران جوانی آن را چون حبابی خالی و پوچ میبیند. زنی که در آستانهی میانسالی متوجه میشود چقدر جای عشق و آرمان در زندگیاش خالی است و حاصل زمان و گذر عمرش چیزی نیست جز تنهایی و انزوا و چین و چروکهایی که هر روز عمیق و عمیقتر میشوند.
کتاب نه فرشته نه قدیس اثر ایوان کلیما، نویسنده، مقالهنویس، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار اهل جمهوری چک است. نه فرشته، نه قدیس داستان فضای غمزده چکسلواکی بعد از جنگ است، هر چند مدت زیادی از جنگ گذشته اما اضطراب و افسردگی حاصل از آن همچنان در زندگی و روابط آدمها وجود دارد. ایوان کلیما در این رمان توانسته است مثل آنـتون چخوف جنبههای خـارقالعادۀ زندگی روزمره را به ما نشان دهد.
پشت جلد کتاب نه فرشته نه قدیس آمده است:
ایوان کلیما را گوهری در ادبیات دانستهاند که قدرش کمتر شناخته شده است. او در رمان نه فرشته نه قدیس که واشنگتنپست آن را بهترین کتاب سال ۲۰۰۱ اعلام کرد، ما را به قلب پراگ امروز میبرد، جایی که در آن جوانان با مواد مخدر روزگار میگذرانند. کریستینا، مادر چهل و چند سالهای که متارکه کرده، نگران دختر پانزده سالهاش است که از مدرسه فرار میکند. همزمان صندوقچهای که از پدرش به جا مانده، اسرار خانوادگی باورنکردنیی را برایش آشکار میکند. کریستینا باید مراقب مادر پیرش باشد، به شوهر سابقش که گرفتار سرطان است سر بزند و دندان مریضهایش را تعمیر کند. اما او تشنۀ عشق است و زمانی که یکی از شاگردان سابق شوهرش که پانزده سال از او کوچکتر است به او دل میبازد، با معمای تازهای مواجه میشود…