Cultural - فرهنگی, News - خبر, تازه‌های کتاب

چاپ میراث جان اشتاین‌بک کلید خورد

چاپ عناوین مجموعه «میراث اشتاین‌بک» توسط نشر افق آغاز شد

رمان «دشت بهشت» به عنوان اولین کتاب از مجموعه «میراث اشتاین‌بک» توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد. این کتاب یکی از آثار اشتاین‌بک را با ترجمه اسدالله امرایی در بر می‌گیرد.

جان اشتاین‌بک نویسنده آمریکایی که رگ و ریشه آلمانی داشت، به واسطه رمان معروف «خوشه‌های خشم» شناخته می‌شود. او به دلیل قدرتمندی داستان‌هایش در بازنمایی واقعیت، جایزه نوبل را در سال ۱۹۶۲ از آن خود کرد. این نویسنده متولد سال ۱۹۰۲ و درگذشته به سال ۱۹۶۸ است و رمان «دشت بهشت» را در سال ۱۹۳۲ نوشت.

موضوع این رمان هم مانند «خوشه‌های خشم» درباره زندگی مهاجران است. مهاجران این رمان در حومه کالیفرنیا زندگی می‌کنند و دشت بهشت هم کنایه‌ای از مکانی است که به آن مهاجرت می‌کنند. ماجراهای این رمان در چمنزار یا دشتی به نام دشت بهشت جریان دارند که ۲۰ خانواده در آن زندگی می‌کنند.

از رمان «دشت بهشت» سال‌ها پیش ترجمه‌ای به قلم پرویز داریوش با عنوان «چمنزارهای بهشت» منتشر شده است. متن این رمان در قالب ۱۲ فصل یا ۱۲ داستان به‌هم‌پیوسته نوشته شده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

پاسخی نشنید. هلن کلون را به‌آرامی کشید و وارد اتاق شد. یکی از تیرهای بلوطی را بریده بودند و هیلدا رفته بود.

هلن خشکش زد و لحظه‌ای دم پنجره باز ایستاد؛ با حالی نزار به تیرگی شب چشم دراند. چهره‌اش رنگ باخت و لب‌ولوچه‌اش آویزان شد. با گام‌هایی لرزان به اتاق نشیمن تن کشید. روی صندلی رفت، گنجه تفنگ‌ها را باز کرد و تفنگی بیرون کشید.

در دفتر پزشکی قانونی دکتر فیلیپس کنار هلن وَن دِوِنتر نشست. البته باید در مقام پزشک کودک می‌آمد، اما به قصد دلداری هلن آنجا بود که وحشت نکند. قیافه‌اش به ترسیده‌ها نمی‌رفت. با غمی سهمگین و سوگی پریشان به سنگ‌های دریاشسته می‌مانست.

دکتر فیلیپس با بی‌قراری به هلن نگاهی انداخت و گلویی صاف کرد: «از بدو تولد، بیمار من بود. در مواردی از این دست، مریض بسته به شرایط یا خودکشی می‌کند یا کسی را می‌کشد. احتمال هم دارد آزاری به کسی نرساند و به زندگی ادامه دهد. این امکان هم هست که بدون خشونت باقی عمر را سپری کند. راستش، گفتنش سخت است.»

پزشک قانونی برگه‌ها را که امضا می‌کرد، گفت: «شیوه‌ای حیوانی است. البته دختر دیوانه است و برای رفتارهایش نمی‌شود علتی تراشید. انگیزه‌اش ممکن است هرچیزی باشد. حرکت وحشتناکی بوده. احتمالا خودش متوجه نبوده. سرش توی رودخانه بود و تفنگ هم کنارش. حکمم را می‌نویسم خودکشی. خانم وَن دِوِنتر، از حضورتان معذرت می‌خواهم که این‌طوری درباره‌اش حرف می‌زنم. وقتی در آن وضع پیدایش کردید، حتما ضربه سختی بوده.»

این کتاب با ۲۴۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه منتشر شده است.
منبع: مهر

Leave a Reply